برای دیدن عکسهای بیشتر (عموی عزیزم) شهید صادق روشنی به ادامه مطلب بروید
ادامه مطلب ...گرامی باد ،یاد وخاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس روستای شهید پرور و تاریخی و توریستی دیز از توابع شاهرود خلخال با ذکر صلوات :
شهید محمدقلی قربانی دیز
شهید صادق روشنی دیز
شهید نصرالله محمدی دیز
شهید علی عسکری دیز
شهید داریوش حقی دیز
شهید قربانعلی بهرامی دیز
شهید علی نقی محمدی دیز
و روحانی عالی مقام سید بزرگوار شهیدسید سجاد حسینی دیز
دیز من
دلم در هوای توست دیز من
چشمم در نگاه توست دیز من
کجایی ای دلاور سرزمین
مزارت پر ز خون است دیز من
چشمه هایت از قدمگاه تا خشته خانی
همه پر ز شور است دیز من
پر ازلاله ای از شهیدان
پر لاله است دامنت دیز من
سلامی پر از عشق از این دیار(گیلان)
برایت فرستم ای دیزمن
دوستدارت کمیل
فهرست روستاهای تابع بخش شاهرود(کلور)
روستاهای اطراف دیز
ردیف |
نام روستا |
ردیف |
نام روستا |
1 |
دیز |
18 |
کهل |
2 |
قشلاق دیز |
19 |
الکش |
3 |
دیلمده |
20 |
صومعه رودبار |
4 |
اسبو |
21 |
علی آباد |
5 |
کرین |
22 |
کهل دشت |
6 |
لرد |
23 |
چملوگبین |
7 |
تیل |
24 |
خانقاه گبلوان |
8 |
میانرودان |
25 |
دشت اندر |
9 |
فرج آباد |
26 |
گندم آباد |
10 |
عزیزآباد |
27 |
جلال آباد |
11 |
شال |
28 |
احمد آباد |
12 |
ماجلان |
29 |
شیخ علیلر |
13 |
گیلوان |
30 |
تازه کند گندم |
14 |
اسکستان |
31 |
اندرق |
15 |
گلوزان |
32 |
رکن آباد |
16 |
خولار گیلوان |
33 |
طهارم دشت |
17 |
درو |
|
|
از قرن اول تا سال900هـ.ق
راجع به اواخر قرن اول و اوایل قرن دوّم سّید جمال ترابی طباطبایی
در کتاب « سکّه های اسلامی ایران » به سه نوع سکهی منقش به
لا اله الا الله ،وحده لا شریک له ، محمد رسول الله اشاره کرد که
متعلق به سالهای 105و145 هجری قمری می باشند و می نویسد
با توجّه به الاعم و حروف اختصاری ،محل ضرب این سکّه ها
«آذربیجان» می باشد وآذربیجان محلّی است ما بین تالش و خلخال
واحتمالاً همان کوکاوان یا انگان امروزی باشد که بقایای آن هنوز در
دامنه ی کوه آذنو (ازناو ) و روستای طولاش باقی مانده است و
شاید این شهر تا تاریخ ضرب سکّه ها وبعد از آن نیز باقی مانده
است.
در روستای دیز در نزدیکی شال از بخش شاهرود قلعهی بزرگی
وجود داشته که مورد استفاده ی اسماعیلیان بوده و بوسیله ی
رکن الدین خورشاه آخرین پادشاه اسماعیلیه و لشکریانش تسخیر
و تاراج شد .
در این مورد تاریخ گزیده می نویسد : «خداوند رکن الدن خور شاه بن
علا الدین محمّد بن جلال الدین حسن نو ملسمان بن ملحد بن
حسن علی ذکرة السلام کوره کیا بن محمّد بزرگ امید رودباری پس
از پدر پادشاه شد به جهت رفع تهمت و نسبت خون پدر بااو ،حسن
مازندرانی را با فرزندان به قصاص پدر بکشت و لشکر به جنگ
شالرود و خلخال فرستاد و مستخلص کرد و قتل عام رفت و چون
یک سال در پادشاهی بماند هولاکو خان به جنگ او رفت حرب عظیم
کردند ودر این زمان دولت اسماعیلیانبه به آخر رسید ».
واژه تات در لغتنامه دهخدا تات۱:. (اِخ ) قومی پارسی . (مازندران و استراباد رابینو ص 63 بخش انگلیسی ). فارسی زبانان ، طایفه ای از ایرانیان . اهالی ولایات شمالی که به لهجه ٔ محلی سخن رانند مثل حسن آبادیان قراچه داغ و مازندرانیها... در قفقاز آن قسمت از ایرانیان را که هنوز زبانشان فارسی مانده تات گویند در ایران لرها غیر خود را از ایرانیان تات نامند... محمودبن الحسین بن محمد کاشغری دردیوان لغات الترک (چ استانبول 1333 هَ .ق .) که تألیف آن در سال 466 هَ . ق . پایان یافته در صفحه ٔ 292 جلد اول در ضمن کتاب الاسماء ابواب ثلاثی زیر عنوان برک (بضم اول و سکون ثانی و ثالث ) می نویسد: «برک = القلنسوة، و فی المثل : تات سیز ترک بلماس ؛ باش سیز برک بلماس ، معناه : لایخلو الترک من الفارسی ، کما لا یخلو القلنسوة من رأس .» یعنی ترک بدون ایرانی و کلاه بدون سر نمی شود و در (باب فعلل و فعلال و فعلل فی حرکاته ) همین کتاب زیر عنوان : سملم تت (بضم سین و کسرلام و سکون هر دومیم ، بفتح تاء اول و سکون تاءدوم ) در صفحه ٔ 403 جلد اول می نویسد: «سملم تت = الفارسی الذی لایعرف لغة الترک البتة و کذلک کل من لایعرف الترکیة یسمی سملم » یعنی سملم تت آن ایرانی را گویند که اصلا ترکی بلد نباشد و همچنین کسی که ترکی را نداند سملم خوانده می شود، در این دو عبارت محمود کاشغری «تات و تت » را بمعنی ایرانی ترجمه کرده است . در کتاب دده قورقود (چ استانبول 1332 هَ . ق ) که بزبان غزی در حدود نه قرن پیش تألیف یافته ، ضمن داستان بقاج خان پسر درسه خان (درسه خان اوغلی بقاج خان حکایه سی ) مؤلف موقعی که می خواهد کیفیت طلوع فجر و پیدایش صبح صادق و وزش نسیم ملایم و بانگ نماز برداشتن یک ایرانی مسلمان را شرح دهد در صفحه 12 می نویسد: «سوبلمه : صلقوم صلقوم طان یللری اسدکنده صلقو بوزاج تورغای سیرادقده بدوی اتلراسین کوروب عقرادقده صقالی اوزون تات اری باکلدقده ...» یعنی «... زمانی که مرد ایرانی ریش درازی ، مشغول اذان دادن بود...» در اینجا تات بمعنی ایرانی مسلم استعمال شده است . مولانا جلال الدین رومی در ضمن بیتی از ملمعات خود. «اگر تات ساک و گر رومساگ و گر تورک زبان بی زبانی را بیاموز»